ياسمين عشق مامان و باباشه
سلام گل يـــاس من دختر نازنينم 35 روزه پيش من و بابايي هستي و حسابي سرمون رو گرم کردي الان ديدم خواب عميق رفتي گفتم بهترين فرصت براي نوشتن اتفاقات اين چند روزه .. خدا رو شکر زرديت خيلي بهتر شده ولي يه کوچولو هنوز داري دکتر برات يه آزمايش کامل نوشت و انجام داديم ، خدا رو شکر مشکل تيروييد هم نداشتي عزيزم روز به روز تغيير ميکني و از ديدن بزرگ شدنت هممون لذت ميبريم هر روز شبيه يکي ميشي امروز مامان جون اومده بود خونمون ميگفت شبيه بابا احسان شدي البته از اونجايي که منو بابايي پسر عمو دختر عموييم و شبيه هميم فرقي نميکنه شبيه هر کدوممون که بشي خوشگلي عزززززيييييززززم اواي...
نویسنده :
شکوفه
18:59